برو بابا
گفتم : خیلی دلم گرفته ، گفتی : برو بابا
گفتم : خیلی داغونم ، گفتی : برو بابا
گفتم :دارم میمیرم ، گفتی : برو بابا
گفتم : دیگه طاقت ندارم می خوام برم شمال ،
گفتی : منم بیام ؟ گفتم : برو بابا !
![]()
+ نوشته شده در ساعت توسط میلاد ستوده
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86