اشک خونین
گفتمش یک بوسه خواهم از لبت ، گفتا مخواه من بدهکارت نیم
کز من طلبکاری کنی گفتمش یار وفادار توام ،
گفتا بس است من وفا کی از تو خواهم تا وفاداری کنی
گفتمش شد ارغوانی چهره ام از هجر ،
گفت میتوان با اشک خونین چهره گلناری کنی .......
+ نوشته شده در ساعت توسط احمد جعفری نژاد
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86