کارد ، حلزون

 

 

می دونيد سريعترين راه به چنگ آوردن قلب يک مرد چيه ؟

 

 

پاره کردن سينه اش با يک کارد آشپزخانه !

 

 

 

***

 

 

میدونستی ؟؟؟

 

 

کمترین آمار طلاق مربوط به حلزونه !

 

 

 چون نه مشکل خونه داره نه مشکل ماشین و نه ... !!!

 

 

 

بهانه باران

 

 

گفتی ميروم ، باران كه ببارد بر ميگردم .

 

 

 باور كردم حالا سالها از دوری ديدار و دستها در گذر باران هايی كه آمدند

 

 

 تا دست خلوت های مرا به دور دست تو گره بزنند ميگذرد و تو نيامدی ...

 

 

حق داری ديگر روزگاراعتماد به باران وبابونه های خيالی گذشته است و

 

 

 من حتی نگران نيامدنت هم نيستم حالا خوب می دانم هر بارانی كه

 

 

 ببارد چشمانی منتظر دنبال دستهای تنهايی می گردند كه

 

 

 صاحب شعرند و قرار است روزی به بهانه باران برگردند .

 

 

تکه ای زندگی

 

 

اگر خداوند تکه ای زندگی به من ارزانی می داشت ،

 

 

 قبایی ساده می پوشیدم ، نخست به خورشید چشم

 

 

 می دوختم و نه تنها جسمم که روحم را عریان می کردم .

 

 

(( گابریل گارسیا مارکز  ))

 

 

مانور ، لنگان

 

 

طرف توی يه مانور از هواپيما با چتر ميپره پايين چترش باز نميشه ،

 

 

ميگه : خب خدا رو شکر که اين فقط يه مانوره !!!

 

 

 

***

 

 

معلم : بگو ببينم ، تيمور لنگ چه طور به حكومت رسيد ؟

 

 

 دانش آموز : آقا اجازه، لنگ لنگان !

 

 

 

هرگز نفهمید ...

 

 

شير نری دلباخته‏ ی آهوی ماده شد .

 

 

 شير نگران معشوق بود و مي ‏ترسيد بوسيله ی

 

 

 حيوانات ديگر دريده شود. از دور مواظبش بود ...

 

 

 پس چشم از آهو برنداشت تا يک بار كه از دور او را مي نگريست ،

 

 

 شيری را ديد كه به آهو حمله كرد . فوری از جا پريد و

 

 

 جلو آمد ديد ماده شيری است . چقدر زيبا بود ، گردنی

 

 

 مانند مخمل سرخ و بدني زيبا و طناز داشت . با خود گفت :

 

 

 حتما گرسنه است. همان جا ايستاد و مجذوب زيبايی ماده شير شد .

 

 

 و هرگز نديد و هرگز نفهميد که آهو خورده شد .