پرواز
از کفشهایم فهمیدند کجا بودم پنجره و درها را قفل زدند حتی کفش هایم را پنهان کردند ،
نیازی به آنها نیست آنها نمی دانند که من به سوی تو پرواز می کنم .
فرستنده : سجاد ( از رشت )
+ نوشته شده در ساعت توسط میلاد ستوده
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86