شعر کوتاه ( پنجره )
ديدي كه سوختم
ديدم كه سوختي
ديدي كه بند بند من از تشنگي گسست
ديدم كه چشم سرخ تو ، رگبار گريه را
لغزاند پشت دست
با آنكه پشت پنجره ماندم، تا صبح
+ نوشته شده در ساعت توسط میلاد ستوده
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86