دیروز که حسنک با کبری چت میکرد

کبری گفت : تصمیم بزرگی گرفته است

کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند

و دیگر با او چت نکند .

چون کبری می خواست با پتروس چت کند .

پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت میکرد .

پتروس دید که سد سوراخ شده اما نمیتونست انگشتش رو بذاره تا سوراخ سد را ببندد . 

چون انگشتش درد میکرد آخه زیاد چت کرده بود

او نمی دونست که سد تا چند لحظه دیگه می شکنه .

پتروس در حال چت کردن غرق شد.