از ژرفاي آن غرقاب
شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هائل
« كجا دانند حال ما » سبكباران ساحل ها
( حافظ )
در آن شب تاريك و گرداب هول انگيز
حافظ را
تشويش طوفان بود و « بيم موج » دريا بود
ما ، اينك از اعماق آْن گرداب
از ژرفاي آن غرقاب
چنگال طوفان بر گلو
هردم نهنگي روبرو
هر لحظه در چاهي فرو
تن پاره پاره ، نيمه جان ، در موج ها آويخته
در چنبر اين بهشت پايان دغل ، خون از سراپا ريخته
صد كوه موج از سرگشته ، سخت گشته
با ماتم اين كشتي بي ناخداي بخت برگشته
هر چند ، اميد رهايي مرده در دل ها
سر مي دهيم اين آخرين فرياد در آلود را
« آه ، اي سبكباران ساحل ها ....... »
+ نوشته شده در ساعت توسط میلاد ستوده
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86