بغض ها
مي نویسم با اشك
مي نويسم شايد
بغض ها آب شود
پرسشي مي بايد
كه چرا قيصر رفت
رفتنش ناهنگام
چشم ها از هجرش
باز شد باراني
اي دريغ و صد حيف
بود قيصر، آري
از تبار باران
+ نوشته شده در ساعت توسط میلاد ستوده
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86