یک خانه ی خراب
یک جاده آفتاب و یک نگاه منتظر
یک جرعه از شراب و یک نگاه منتظر
اینجا غروب بوی تو را میدهد عجیب
یک قطره اشک ناب و یک نگاه منتظر
یک بغض بی دلیل پس از رفتن غروب
چشمان غرق خواب و یک نگاه منتظر
یک جفت آیینه میان خانه ام شکست
قلبی به رنگ آب و یک نگاه منتظر
امشب ستاره های قلبم بی قرارو مست
یک قطره ماهتاب و یک نگاه منتظر
گویی کویر عاطفه مصداق زندگی است
هر لحظه یک سراب و یک نگاه منتظر
چشمم به راه تا که خبر می دهد ز دوست
یک خانه ی خراب و یک نگاه منتظر
+ نوشته شده در ساعت توسط میلاد ستوده
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86