فریاد
وقتی دیدمت دست و پامو گم کردم
بدون هیچ حرکتی به هم خیره شدیم . . .
تا اینکه اومدی طرف من . . .
با تمام وجود اسم تو را فریاد زدم . . .
. . . . . . . . . . .
مو مو موش !
![]()
+ نوشته شده در ساعت توسط میلاد ستوده
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86