باطل
مادر گریست ، زیرا دلش از سیلی محکمی که پسرش به گوشش نواخته بود ، سوخته بود .
صدای گریه به حدی بلند بود که به گوش خدا رسید و خدا کارنامه پسر را برای ابد باطل کرد .
+ نوشته شده در ساعت توسط میلاد ستوده
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86