اس ام اس (پیرمرد)
پیرمرد نگران افق را نذاره میکرد و در فکر زمین شخم نزده اش بود و در انتظار آمدن گاوش . اما گاو بیخیال همچنان در حال خواندن این مسیج بود .
+ نوشته شده در ساعت توسط میلاد ستوده
|
تاسیس وبلاگ = 12/1/86